سیدامیررضاسیدامیررضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

عشق ابدی من

شادم چون زندگی جریان دارد. لذت میبرم از نفس کشیدن چون خدایی دارم.

دعوت از دوستان.........

من هم از  مامان آرسام جون و مامان یاسر جان برای شرکت در این سرگرمی جالب دعوت میکنم. خیلی دوستتون دارم ایشالا  لباتون خندون زندگیتون شاد باشه   ...
22 خرداد 1392

سرگرمی جالب...................

ممنونم از مهسای عزیزم مامان صدرا جون که منو به این سرگرمی دعوت کرد............. 1-بزرگترین ترس در زندگیت چیه؟ ازدست دادن عزیزانم 2-اگر 24 ساعت نامرئی میشدی چیکار میکردی؟ میرفتم ارومیه پیش خونوادم و مغازه ی داداشم 3-اگر غول چراغ جادو توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5 الی 12 حرفیت  را داشته باشد,آن آرزو چیست؟ هیچ کس دروغ نگه........... 4-از میان اسب,پلنگ,سگ,گربه,عقاب کدامیک رو دوست داری؟ عقاب چون همیشه تو اوجه 5-کارتون موردعلاقه در کودکی؟ باخانمان 6-در پختن چه غذایی تبحر نداری؟ انواع ماهی...... 7-اولین واکنشت موقع عصبانیت؟ داد میزنم و قهر میکنم البته کوتاه.اقا م...
22 خرداد 1392

مبارک باشه ................

سلام به همه ی عزیزانم خونواده .فامیل .دوست و اشنا................. فرارسیدن ماه بزرگ و پربرکت شعبان مبارک باشه مبارک سید کوچولوی گلم هم باشه اخه سید امیررضا نیمه ی شعبان به دنیا اومده امروزهم جشن ولادت اقامون امام حسینه التماس دعا دارم از همه......... بیایید این شبای عزیز و روزای خواستنی رو از دست ندیم و برای همدیگه دعا کنیم امشب از اقامون اباالفضل بخواییم با اینکه دست نداره دست تک تک مارو بگیره و توی پیچ و خمهای جاده ی زندگی تنهامون نذاره.از اقا امام سجاد بخواییم مریضارو شفا بده و امــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا.................... از اقا امام زمانمون هم بخواییم ...
22 خرداد 1392

تنها دلیلمی..............

پسر عزیزم امیررضـــــــــــــــــــــــــــــــــا احتمالا وقتی ایناروبخونی دلت بگیره ولی مینویسم تابدونی بفهمی که چقددوستت دارم تو دلیل نفس های منی تو دلیل زندگی من و بابامحسنی درسته بعضی وقتا بابا محسن یا من دعوات میکنیم ولی این به این معنی نیست که خدایی نکرده دوستت نداریم اخه انسان چطور میتونه نیمه ی وجود خودشو دوست نداشته باشه؟؟  امیررضا جانم تو پسر مایی و وجودت گرمی بخش خونه ی ماست با دستای کوچیکت به صورتم دست میکشی منو گاز میگیری بوسم میکنی راه میری دادو فریاد میکنی میخندی و گریه میکنی و اینهاهمه وهمه چیزی نیست جز دلیل بروجود افریدگاری بزرگ و مهربان و بخشنده  خدای عزیز و دوست ...
19 خرداد 1392

پسر عزیزم مریض بود

توی این2تا عکس امیررضا جان حالش خیلی بد بود. وای منم دست تنها بودم. رفتیم خونه ی پدر شوهرم و اونجا بودیم تا امیررضا جان خوب شد الهی مامان فدای چشات بشه نبینم مریضیی گلمو.   ...
15 خرداد 1392